رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
نام من سرخ
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 58 رای
نویسنده:
مترجم:
عین له غریب
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 58 رای
✔️ رمان نام من سرخ در بستر بخشی از تاریخ امپراتوری عثمانی در زمان سلطان مراد سوم می‌گذرد. در این رمان، شیوهٔ چند صدایی یا پلی فونی روایتِ حوادث مختلف را توسط شخصیت‌های رمان ممکن کرده‌است. پاموک در این رمان نقطه مشترک تاریخ عثمانی و ایران را در نظر داشته‌است. نویسنده به شرح عشق و قتل در این رمان پرداخته‌است. سیاهیِ مرگ و ترس وافر از مرگ در پس‌زمینهٔ کتاب به خوبی با مقولهٔ عشق تلفیق شده‌است. عشقی که گویی این توانایی را دارد که نسل‌های مختلف را از پس قرون متمادی با هم متحد کند؛ از عشق خسرو و شیرین به هم، تا نوای قلندرها، عشق کارا به شکوره، تلخی عشق شکوره به کارا و فرزندانش. عشق چشم‌انداز اورهان پاموک است.
سلطان، دستور داده است تا گروهی از بهترین و برجسته ترین هنرمندان سرزمینش، گرد هم آیند و کتابی باشکوه در مدح پیروزی ها و فتوحات قلمرو و ملکش به وجود آورند. وظیفه ی این گروه این است که این اثر را به سبک اروپایی ایجاد کنند، اما چون هنر فیگوراتیو ممکن است، بی حرمتی و هتاکی به دین سلطان در نظر گرفته شود، مأموریت آن ها کاری است بس سخت و دشوار. بنابراین، طبقه ی اشرافی حاکم نباید از مسیر کلی و ماهیت این پروژه بویی ببرد. ترس و آشوب از زمانی آغاز می شود که یکی از نگارگران منتخب، به شکلی ناگهانی ناپدید می شود. تنها سرنخ برای حل این راز جنایت، در خود تصویرگری های نیمه تمام نهفته است. رمان نام من سرخ، سفری متنوع و هزاررنگ است به نقاط تلاقی هنر، دین، عشق، امیال جنسی و قدرت.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/05/06

کتاب‌های مرتبط

آلاله
آلاله
5 امتیاز
از 2 رای
از عشق و سایه ها
از عشق و سایه ها
4.3 امتیاز
از 20 رای
سلحشوران شمشیر شکسته
سلحشوران شمشیر شکسته
4.9 امتیاز
از 8 رای
عشق بی پیرایه
عشق بی پیرایه
4.2 امتیاز
از 5 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نام من سرخ

تعداد دیدگاه‌ها:
24
کتاب خیلی خوبیه مخصوصا برای نقاش ها و نگارگرها
دیروز این کتابو تموم کردم. دلم برای شخصیت هاش تنگ میشه. مخصوصا استر! یک پیرزن چاق یهودی شکمو، که لباسای صورتی یا زرد می پوشه، زرنگ و بااهوش و خبرکش!
وجودش دلگرمی و صمیمیت میاورد.
کتاب عالی ای بود. مخصوصا اینکه راوی های داستان عوض میشد. وقتی از زبان مرگ یا شیطان یا پول یا سگ و.........داستان روایت میشد.
رمان زیباییست
البته ترجمه ی ناشیانه تا حدی از زیباییش کاسته
خییییلییی کتاب قشنگیه به همه پیشنهاد میکنم بخوننش مخصوصا کسانی که به نقاشی هم علاقمندن;-)
رمان خیلی خوبی هست که به قول یکی از نقادان صاحب نام فقط یک جایزه نوبل کم داره که اون جایزه هم سال 2006 بهش تعلق گرفت. نکات خیلی زیادی تو این رمان جالب بود تک بعدی نگاه کردن دنیا اونطور که نقاشای کلاسیک ترک باور داشتن و نمی خواستن از اون سبکشون عدول کنن یکی از اوناست. رمان رو چند وقت قبل خوندم جملات دقیقش تو ذهنم نیست اما اونجا که روح شوهر عمه اوج میگیره به سمت آسمون عالی ترسیم شده اونجا که میگه دنیا با پرسپکتو چقد قشنگه و واقعا لعنت به دنیای بدون پرسپکتیو. در واقع بودن پرسپکتیو تو نقاشی نمادی هست برای قبول باورها و اعتقادات مختلف که نمود بارزش تقابل دین و هنر تو اون دوران هست. نکته جالب توجه دیگه برای من رفتار شکوره است که باز هم یک اصل انکار ناپذیر رو بین زنان نشون میده که زن ها طالب حمایتن و اگر هم به کسی عشق بورزن نه بخاطر نیروی جادویی عشقه بلکه به این نتیجه رسیدن اون فرد بهشون به لحاظ مادی قدرت میده. شکوره بین حسن و پسر داییش هیچ فرقی قائل نبود فقط یکی رو میخواست ازش حمایت کنه حسن یا پسر داییش فرقی نداره اونجا که چند روز از شوهرش ک پسرداییش باشه خبری نمیشه اون دوباره برمیگرده پیش حسن در حالی که شوهرش تو قصر داره درباره قاتل شوهر عمه که بابای شکورست تحقیق می کنه و آخر رمان شکوره با بی تفاوتی راجع به شوهرش که بخاطر اون داغون شده حرف میزنه. تو رمان صحبت از هنره و تمام رمان هنرمندای ایرانی دارن خود نمایی می کنن از استاد بهزاد گرفته تا نظامی. با این که رمان مال یه ترک اما همش از هنرمندای ایران صحبت میشه. رمان شباهت های بنیادی با رمان نام گل سرخ اثر امبرتو اوکوی ایتالیایی داره. اونجا هم یک قتل و جستجو درباره قاتل اونجا هم صحبت از دین و هنر.
[quote='shirzadgian']پاموک تا جایی که یادم باشه توسط نیروهای امنیتی ترکیه به دلیل انتفاد از محدودیت آزادیت بیان در ترکیه دستگیر شده بود. حدود 6 سال پیش.الانشو نمی دونم[/quote]
بازداشت موقت بوده بعد از اونم آزاد شده الانم آزاده
«نام من سرخ» - نقدی بر رمان اورهان پاموک (برنده نوبل ادبی )
نوشته : ناصر کاخساز
چرا سرخ؟
«سرخ» گاه قطره‌ی خونی است که از چشم یک نقاش سنت‌گرا برمیانه‌ی تابلوی او می‌چکد. استاد عثمان نقاش بزرگ، برای این که گرایش گزیر ناپذیر هنر به «کفر» را نبیند خود را نابینا می‌کند.
او با همان سوزنی که استاد بهزاد چشم‌های خود را کور کرد تا شاه طهماسب نتواند اقامتگاه او را تغییر دهد، چشم‌های خود را سوراخ می‌کند. او خود را نابینا می‌کند تا پیروزی نقاشی مدرن را، که او آن را کفرآمیز میداند، نبیند.
«سرخ» گاه نماد عشق ، گاه نماد جنایت و گاه تمثیل خداست. وقتی که سرخ خود به زبان می‌آید و می‌گوید من به زندگی و به مرگ هستی می‌بخشم. «زندگی با من آغاز می‌شود و با من پایان می‌یابد».
یک نقاش سنتی که هدف نقاشی را تجسم نگاه الهی می‌داند، می‌پرسد: چرا نقاشان فرنگی نمی‌بینند که سرخ فقط یک سرخ است حتا نقاشان عجم – ایرانی – نیز چند نوع سرخ بکار می‌برند. و پاسخ می‌شنود: که آن‌ها نمی‌توانند ببینند. یعنی آن‌ها از نظر باطنی نمی‌توانند یگانگی سرخ را ببینند. برای همین است که قرآن صف آن‌هایی را که می‌بینند از آن‌ها که نمی‌بینند جدا کرده است. نقاشی از جیوتو به بعد به این سبب کفر آمیز است که این یگانگی را برهم می‌زند. پس سرخ به مثابه رنگ یگانه از درون، همچنان که خدا در میان بسیاری از «من» ها یا سابجکت ها در رمان پاموک، گرفتار چالش می‌شود. و از همین جاست که سرخ که نماد خداست روایت پذیر و متنوع می‌شود. خدا این جا از یک مفهوم هگلی مجبور به تکامل در اندام طبیعت به مفهومی پسامدرن تبدیل می‌شود. نسبی، متنوع، چند گونه و چندگانه و این، خدای جامعه‌ای بورژوایی و لیبرالی و سکولار است که ترکیه‌ی امروز فاصله‌ی چندانی با آن ندارد. رمان، این تحول لیبرالی در جامعه‌ی ترکیه را می‌نمایاند و این چیزی است که موفقیت رمان را تضمین می‌کند. تحول لیبرالی را پاموک با برخورد چند بعدی در رمان خود نشان می‌دهد.
رمان گِردِ چالشی می‌گردد که بین سنت و مدرنیته، یعنی بین سنت ایدئولوژیک نقاشی در جامعه‌ی اسلامی و نقاشی دوران رنسانس می‌گذرد. نقاشی سنتی وظیفه‌ی خود را بازتاب دادنِ دید الهی می‌داند. که این خود گونه‌ای توجیه تحریم نقاشی در جهان اسلام است. نقاشی رنسانس با سه اصل پرسپکتیو، پرتره ی واقع‌گرا، و سایه – روشن، با سنت نقاشی آسمانی وداع گفت. این ماجرا در واقع از جیوتو در قرن چهارده آغاز شد که پس زمینه‌ی تابلو در رابطه با بیننده در موقعیتی افقی قرار گرفت. از این پس زاویه‌ی دید به نقاشی، زمینی می‌شود، و بقول یکی از راوی ها ی رمان نقاشی از دید سگ دیده می‌شود. بدین سان در متن رمان در میان نقاشان ترکیه ‌ی عثمانی مبارزه‌ی میان سنت و مدرنیته به مبارزه میان کفر و ایمان تبدیل می‌شود.
نقاشی افقی و نقاشی از دید سگ به طور گویا کفر آمیز بودن این نقاشی را نشان می‌دهد. چرا که نقاشی مدرن، شاه و سگ و مقدسات را در سطحی یکسان نشان می‌دهد و از این جاست که می‌فهمیم چرا چالش خونین می‌شود
ویژگی جالب رمان این است که ضمن نشان دادن چالش خونین بین نقاشی سنتی با دید الهی و نقاشی واقعیت‌گرای رنسانس، چشم‌انداز عبور از هنر واقعیت‌گرا را نیز نشان می‌دهد. شکوره می‌گوید: «هیچگدام از آن‌ها – طرفین چالش در هنر نقاشی- نمی‌توانستند چهره‌ی او را به تصویر بکشند. چون اگر او را به تنهایی می‌کشیدند پس تکلیف زمان چه می شد؟ »
برای نشان دادن زمان در نقاشی به تجرید نیاز است. تجرید، خود به پدیدار شناسیِ حسیِ واقعیت نیاز دارد. به هنری که در آن، شکلِ واقعیت شکسته می‌شود تا درون واقعیت بهتر نمایان بشود. با این شکل شکنی، با این ابستراکسیون است که می‌شود شکوره را از دوران اکبر شاه برگرفت و در «نام من، سرخ» زنده اش کرد و فهمیدش و دوستش داشت و سرنوشت ترکیه‌ی مدرن را که با دست‌های او به آینده سپرده می‌شود، شناخت.
آلانیای ترکیه
دهم دسامبر 2011
خلاصه اینکه خیلی زدید رو دست بقیه سایتا. خوشحالیم که در پیتی نیستید.ممنون.
نام من سرخ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک